عقاید بنیان گذار شیخیه
تاریخ: ۲۸ بهمن ۱۳۸۹ در باب: شیخیه
او معتقد بود که:
۱٫ ائمه (ع) علل اربعه عالم هستند.[۱]
۲٫ اصول دین عبارت اند از معرفت اللَّه، معرفت انبیا، معرفت ائمه (ع) و معرفت رکن رابع که شیوخ و بزرگان شیخیه مىباشند.[۲] بر همین اساس، از مختصات او است؛ نفى عدل به عنوان اصلى از اصول دین و اعتقاد به رکن رابع.
۳٫ قرآن کلام نبى (ص) است.[۳]
۴٫ خدا با انبیا (ع) شىء واحدى هستند.[۴]
۵٫ امام عصر (عج) به خاطر ترس، به عالم “هور قلیایى” گریخته است و این عالمى روحانى، غیر از عالم مادى است.[۵]
“کنت دوگو بینو” وزیر اسبق دولت فرانسه در دربار ایران در کتاب “سه سال در ایران” مىنویسد: فرق شیخیه با سایر شیعیان در این است که شیعیان مىگویند: امام دوازدهم زنده است و با قالب جسمانى روزگار مىگذراند، ولى شیخىها مىگویند: امام دوازدهم با قالب روحانى زنده است.[۶]
۶٫ پیوسته کسى در میان شیعه وجود دارد که به عنوان انسان کامل، سمت نیابت خاصه از حضرت حجت (عج) را بر عهده دارد و البته او خود را صاحب این مقام مىدانست.[۷] او نظریات خاصى در زمینه معراج پیامبر (ص)، معاد و… دارد که بررسى مجموعه آراء و افکار او مجال دیگرى مىطلبد.
در هر حال آثار و مؤلّفات شیخ احمد از ۱۳۵ کتاب و رساله، فزونى دارد که اکثر آنها به چاپ رسیده است و از آن جمله است: جوامع الکلم، شرح الزیاره، شرح حکمه العرشیه، شرح مشاعر و… . کتابهاى وى پر است از عبارتهاى معماگونه که در آثار صوفیه به چشم مىخورد.
سید محسن امین در این باب مىگوید: به کشفیه امورى نسبت داده مىشود که اگر درست باشد، غلو بوده و مایۀ خروج از دین است و از شیخ احمد و امثال او از علماى کشفیه، شطحات و عبارتهاى معما گونهاى صادر شده است که شبیه شطحیات برخى از صوفیه است.[۸]
منابع، جهت مطالعه بیشتر:
۱٫ خرافات شیخیه و کفریات ارشاد العوام، خالصى.
۲٫ کشف المراد (بررسى عقاید شیخیه) الف، حکیم هاشمى.
۳٫ الکرام البرره، ج ۱، ص ۸۸ – ۹۱٫
۴٫ دلیل المتحیرین، ترجمه، محمد کریم خان، ص ۱- ۵۱٫
۵٫ مقدمه الشواهد الربوبیه، سید جلال الدین، آشتیانى.
۶٫ عقاید الشیخیه، علاءالدین سید امیر محمد، الکاظمى القزوینى.
۷٫ نقد و بررسی شیخیه تبریز و وجوه تمایز آن با دیگر شیخیه، پایان نامۀ دانشگاه مفید، آقازاده.
[۱] همان.
[۲] قصص العلما، ص ۴۳٫
[۳] مجله انتظار، شماره اول، ص ۲۴۰ – ۲۵۰٫
[۴] همان.
[۵] همان.
[۶]مرتضى مدرسى چهاردهى، شیخیگرى، بابیگرى، ص ۴۱٫
[۷] همان، ص۷۳ – ۷۵٫
[۸] اعیان الشیعه، ج۲، ص ۵۸۹ –
- ۹۳/۱۰/۲۶